loading...
شهــــــــــــــــــــــــدای اسلام
nemati بازدید : 38 جمعه 16 فروردین 1392 نظرات (0)

 

متن زیر وصیت نامه دانشجوی شهید منصور نظریه میباشد که در سحرگاه 28 صفر ( 4/10/1360 ) مصادف با رحلت حضرت رسول اکرم ( ص ) و شهادت امام حسن مجتبی ( ع ) در یکی از شهرهای اسپانیا به شهادت رسید .

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به رهبر انقلاب امام خمینی ، درود بر شهیدان و بر روحانیت مبارز و همه همسنگران و رزمندگان ایران . سلام بر آنها که امامشان را در تمام مدت تنها نگذاشتند و همراه و پیرو خط او بودند .

خداوندا شکر ، شکرت که مرا به پای خود بازخواستی شکرت که مرا به آرزویم رساندی ، تو خودت شاهدی که من آرزویم این بود . 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

«ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل‌الله امواتاً» اينجانب پاسدار ابراهيم بارگاهي که براي دومين بار عازم جبهه هستم و به سوي شهادت مي‌شتابم، چون بار اول که در جبهه بودم و لياقت و سعادت شهيد شدن را نداشتم،‌ اين بار مي‌روم که خداوند، جان ناقابل ما را قبول نمايد و شربت شهادت بنوشم. من مي‌خواهم به جايي بروم که رجايي و باهنر و بهشتي و مطهري و طالقاني و نواب‌ صفوي و ديگر شهداي مجلس مثل «کامکاري، نيکبخت، زينبي، بيژني، ضرغام، امرالله و ديگر شهدا آنجا باشند.

 

روح و شخصيت شهيد آنچنان پاک و وارسته شده است که در بدنش و در خونش و حتي در جامعه‌اش اثر گذاشته است. بدن شهيد، يک جسد متروح است، يعني جسدي است که احکام روح بر آن جاري شده، بدن و جامه‌ شهيد از ناحيه‌ روح و انديشه و حق‌پرستي و پاک باختگي ‌اش کسب شرافت کرده است.

 

شهيد اگر در ميدان معرکه، جان به جان آفرين تسليم مي‌کند، بدون غسل و کفن با همان تن خون‌آلود و جامه‌ خون‌آلود دفن مي‌شود.

 

اگرچه دنيا، زيبا و دوست‌ داشتني است، دنيا آدم را به طرف خودش مي‌کشد اما خانه‌ آخرت خيلي از دنيا زيباتر است؛ خيلي از دنيا بالاتر و عالي‌تر است که آخر کار بايد گذاشت و رفت؛ پس چرا انسان آن را در راه خدا انفاق نکند. اين بدن‌هاي ما ساخته شده که آخر بميرد پس چرا در راه خدا با خمپاره قطعه ‌قطعه نشود.

 

پدر و مادرم و خواهرم و همسرم اگر من بدون خداحافظي از شما به جبهه رفته‌ام، وقت نداشتم خبر بدهم مرا ببخشيد و حلالم کنيد و بر من گريه نکنيد و راهم را ادامه بدهيد....

 

خداوندا! در چشمانم روشنايي و در دينم بصيرت و در قلبم يقين و در علمم اخلاص و در نفسم سلامت و در روزيم وسعت قرار بده و مرا مادامي که باقي هست، شکرگزار خودت قرار بده .....

 

والسلام

 

«شهید ابراهيم بارگاهي»

 

 

 

 

 


 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

بايد بدانيم كه سه چيز انسان را بهشتي و جهنمي‌ مي‌كند:

 

1- تفكر

 

2- سكوت

 

3- كلام

 

هر نگاهي نيست در او سودي، و هر كلامي‌ كم نيست در آن ياد خداوند، پس او تقوي است،

 

و سكوتي كه در آن فكر نباشد پس غفلت است، پس خوشا به سعادت كسي كه نظر او

 

عبرت است و در سكوتش فكر كردن باشد و حرف زدنش ذكر خدا باشد، گريه كند بر خطايش

 

و مردم از او در امان باشند. (بابت چشم و زبان و ...) و بايد بدانيم آنچه امروز ممكن است

 

خداي ناكرده به انقلاب اسلامي‌ ما ضربه بزند فقط هواپرستي‌ها و خودخواهي‌ها و بي

 

عدالتي‌ها خواهد بود. بكوشيد همه تابع حق باشيد و از تفرقه‌اندازي‌ها دوري كنيد و بايد

 

سعي نماييم تا تمامي‌ خواسته‌هايمان را بر خواسته‌هاي خداوند تبارك و تعالي منطبق

 

گردانيم و هميشه توكل به خداوند و توسل به ائمه (ع) كه امكان‌پذير مي‌باشد، داشته

 

باشيم.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

خوش دارم هیچ‏کس مرا نشناسد

هیچ‏کس از غم‏ها و دردهایم آگاهی نداشته باشد،

هیچ‏کس از راز و نیازهای شبانه‏‌ام نفهمد

هیچ‏کس اشک‏های سوزانم را در نیمه‏‌های شب نبیند

هیچ‏کس به من محبت نکند

هیچ‏کس به من توجه نکند

جز خدا کسی را نداشته باشم

جز خدا با کسی راز و نیاز نکنم

جز خدا انیسی نداشته باشم

جز خدا به کسی پناه نبرم

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

اكنون در فراغ ياران دلخسته ام و دلشكته ام با كدامين عزم كنم كه ميخواهم بيايم اي ياران صبر كنيد، صبر، منهم خواهم آمد .

 

مرا در اين دنياي فاني تنها نگذاريد ، اكنون تنهاي تنهايم و روحم مشتعل عشق ديدار با اوست ، او را بندگي مي كنم از آن جهت كه به من هستي داد و به او عشق مي ورزم از آنكه به من دوستاني اينچنين داد و از او ميخواهم كه مرا پيش شما آورد .

 

آري آري چنين است اي برادر روزي مغرور مي شدي به مقام و روزي مغرور مي شوي به ثروت و آنچه براي تو باقي مي ماند اين است ، دنيا تورا فريب داده ، دنيا تو را گول زده است ، آري شيطانها از راه بي راهت كردند و در اعماق گمراهي رهنمونت داده اند ، آري برادر بيا و باهم جامه تن را رها كنيم و عزم جزم كنيم كه هرگز خلاف نكنيم و هرگز گمراه نشويم و از او هم بخواهيم كه اوست مسبب اسباب، اوست مخلق اخلاق ، سخني ديگر دارم و آن اينست :

در روزگاراني دوست داشتم دكتر شوم ، مهندس شوم ، پولدار شوم و آرزوها داشتم ، اما ، اما عشق سوزاند مرا سوزاندني عجيب ....

سیدمحمدجعفرهاشمی گلپایگانی ۱۴/۰۴/۱۳۶۵

 

 


 

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظرتون درمورد مطالب؟
    از کدوم یک از مطلب سایتم خوشتون اومد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 34
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 20
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 21
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 31
  • بازدید ماه : 40
  • بازدید سال : 137
  • بازدید کلی : 4,482
  • پخش انلاین