loading...
شهــــــــــــــــــــــــدای اسلام
nemati بازدید : 24 سه شنبه 10 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 نماز درست خواندن ثمره چیست؟/ بزرگی با هوشیاری بدست می‌آید نه هوش!

آدم آن قدر می‌تواند بزرگ شود؛ این بزرگی فقط از هوشیاری بدست می‌آید، نه از هوش. یك وقت آدم به خاطر هوش زیاد یا اطلاعات زیاد به یك جهنمی می‌رود كه خدا نصیب نكند.

گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ حجت‌الاسلام محمدعلی جاودان از اساتید برجسته اخلاق هستند كه در طی دوران زندگی و تحصیل حوزویشان از محضر اساتید برجسته‌ای از جمله آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی، آیت‌الله خوانساری، آیت‌الله حق‌شناس و علامه عسكری بهره‌مند شده اند.


اگر در نماز حمد خواندی و حواست نبود نمازت درست است؛ اما به درد نمی خورد

اگر آدم نماز را شروع كند و الله اكبر را بگوید و بعد در حین نماز نیت كند كه این الله اكبر برای نماز مغرب باشد. می شود؟ الله اكبرِ با توجه، به درد نماز می‌خورد. بعد حمدش را می‌خواند. این حمد زمانی برای نماز انسان حساب می شود كه كلمه به كلمه‌اش را با توجه بخواند. اگر شما در نماز حمد خواندی و حواست نبود نمازت درست است، اما به درد نمی خورد. حمدی كه انسان حواسش به آن نیست، می نویسند نماز خواند اما نماز بی حمد است. ركوع همینطور. سجده همینطور. تمام نماز را آدم باید با حواس جمع بخواند.

آن اولی مساله شرعی بود و بخش های بعدی مساله اخلاقی بود. اگر انسان در نماز حواسش باشد، نمازش به عنوان نماز حساب می شود و اگر حواسش نباشد، نمازش به باد فنا رفته است. خب. نمی خواهم این را بگویم. این مثال بود. خدا كمك كند تا بتوانم آن چیزی را كه می خواهم عرض كنم را بگویم.


عقل نظری یك مجموعه اطلاعاتی است كه راه و چاه را به آدم نشان می دهد

ببینید ما یك عقل داریم. نامش عقل نظری است. این همان عقلی است كه شما در كلاستان با آن ریاضیات حل می كنید. اگر كسی این عقل را نداشته باشد نمی‌تواند ریاضی حل كند. می شود معلول ذهنی. دیگر قدرت حل كردن ریاضیات را ندارد. اگر آدم آن را داشته باشد، قدرت حل ریاضیات را دارد و می تواند درس بخواند. كار و زندگی اش را هم می تواند بفهمد در كجا چه كاشته است. به این می گوییم عقل نظری.

راه را فقط عقل به انسان نشان می دهد. راه راست و درست را عقل به انسان نشان می دهد. نمی تواند به گردن من بگذارد كه من راه درست را بروم یا نروم. می‌گوید، اما قوت اینكه مرا به عمل وادار كند ندارد. لذا اگر شما درس بخوانید، هرچه درس بخوانید این عقل قوت گرفته. با درس خواندن بیشتر این عقل قوت گرفته. ممكن است شخص درس بیشتر هم خوانده باشد و بیشتر هم حرف عقلش را گوش ندهد. عقل نمی‌تواند راه را به گردن من بگذارد تا من به راه درست بروم. فقط می تواند نشان دهد.

شما بیشتر كه تحصیل می كنی، باز بیشتر می فهمی راه درست كدام است. راه غیر درست كدام است. بهتر می فهمی. اما آن عقل و تحصیلاتت نمی توانند و زورشان نمی رسد كه اگر شما دلت چیزی خواست بتوانی جلوی دلت بایستی. چرا؟ چون مثلا اینگونه نیست كه اگر من كلاس دهم هستم، بهتر بتوانم جلوی خودم مقاومت كنم تا زمانی كه كلاس هشتم بودم. اینگونه نیست. بین هشت و ده فرقی نمی‌كند. شما دكترا باشی، فوق لیسانس باشی یا لیسانس. اگر هوا و هوس قوت گرفته باشد نه لیسانس و نه فوق لیسانس و نه دكتری جلوی هوا و هوس آدم را نمی گیرد. درست است آقا؟ چرا؟ چون اینها تقویت جانب عقل نظری است.

عقل نظری فقط می تواند نظر بدهد. عقل نظری فقط می تواند نظر بدهد. نمی تواند گردن من بگذارد كه من آن كاری كه او می گوید را انجام دهم. نمی تواند. اگر اینها مشخص نیست روضه را بخوانم و بیایم پایین؟ معلوم است؟ عقل نظری یك مجموعه اطلاعاتی است كه راه و چاه را به آدم نشان می دهد.


اطلاعات نمی تواند جلوی هوا و هوس آدم را بگیرد

آن دوستمان نقل می‌كردند كه در قدیم با یك آقای دكتری هم غذا بودیم. ایشان می گفت گوجه فرنگی وقتی سرخ می شود دیگر هیچ ویتامینی ندارد و هیچ سودی ندارد. بعد هم دو تكه گوجه فرنگی برداشت و در ظرف غذایش گذاشت. پس چرا می خوری؟ ببین. آن دانش و آن عقل نمی تواند جلوی عمل را بگیرد. فقط آدم باید كمی تجربه كرده باشد. ببینید ما شبانه روز همینطور هستیم. ما خیلی چیزها را می‌دانیم اما عمل نمی‌كنیم. الان در عالم چه كسی هست كه نداند سیگار بد است؟ اطلاعات نمی تواند جلوی هوا و هوس آدم را بگیرد.


عقل عملی عبارت است از مجموعه اخلاقیات خوبی كه انسان دارد

یك عقل دیگر هم داریم. آن عقل قوت و ولایت دارد. هر كار خوبی كه انسان می‌كند به حكم آن عقل است. به آن می گوییم عقل عملی. عقل عملی عبارت است از مجموعه اخلاقیات خوبی كه انسان دارد. شجاعت یك عقل عملی است. سخاوت عقل عملی است. تواضع یك عقل عملی است. اگر اینها جمع باشند؟

امام فرمود اینها جز در ولی و وصی و نبی به كمال نمی‌رسد. یا مومنی كه در خانه خدا بسیار تضرع كرده باشد. حالا مرد این پیدا نمی شود. مثلا می گویند آن بزرگ در مقبره ای در تخت فولاد ریاضت می كشید. شب در زدند و دید یك نامحرمی است كه وضع خوبی ندارد. دید در معرض خطر است. مگر می شود یك مرد و زن نامحرم در یك جای خلوتی تنها باشند. حرام است. جایز نیست.

خب من اگر او را رها كنم چطور می شود؟ این زن به باد فنا می رود. حالا آمده است و می گویند آن بزرگ شمع داشت. دستش را گذاشت روی شمع و یكی یكی انگشتانش را روی شمع گرفت. خب اگر كسی آن عقل درونش قوت یافته باشد، اصلا هیچ فرمانده ای درونش نیست. اصلا نیست.

 ببینید عفت یك بخشی از آن عقل عملی است. وقتی عفت در آن شخص هست، تمام است. هیچ مشكلی برایش پیش نمی آید. دیگر نیازی به سوزاندن دست نیست. آن كه عرض كردیم حرام است، حرام است ها. آن یك حرف دیگر است. آن احتیاج به سوزاندن دست را عرض كردم. البته معجزه كرد و كرامت پیدا كرد. اما اگر آن عقل قوت پیدا كرده باشد لزومی ندارد كه دستش را بسوزاند. برای او هیچ فرقی نخواهد داشت. چون عوامل حاكم در وجود او شجاعت و سخاوت و تواضع و عفت و پاكدامنی است. اینها در وجود او حاكم اند.

در وجود من نوعی شیطنت است، شهوت است، غضب است. وقتی اینها همه در تحت فرمان اند، كنترل می شوند. عرض كردیم امام فرمود اینها در كسی به كمال نمی رسند مگر در انبیاء و اولیاء كه صاحب این عقل ها هستند. مثلا زهد یك عقل است. شجاعت یك عقل است. تواضع یك عقل است. و سخاوت یك عقل است. اگر اینها در وجود انسان قوت یافتند، فقط اینها حكومت خواهند كرد و اینها ولایت دارند.


عقل عملی از راه تضرع بر درِ خانه خدا حاصل می‌شود

ببینید عقل نظری هیچ ولایتی ندارد. فقط راه را نشان می دهد. اگر جوان دانشجوی رشته طب از قبل مثلا در دوره دبیرستان گرفتار رفیق بد شده باشد و سیگاری شده باشد بعد كه وارد رشته طب شد، آن علم می گوید كه این سیگار خیلی بد است اما زورش نمی رسد كه این آدم را تحت فرمان بیاورد. مگر اینكه یك دلیل دیگری باشد. وگرنه اطلاعات، آدم را تحت فرمان نمی برد.

یعنی مثلا شما كتاب بخوانید و در اثر كتاب خواندن خوب شوید، نداریم. كتاب آدم را خوب نمی‌كند. حالا داستان قرآن جداست ها. چون قرآن آدم را معالجه می كند. خود قرآن خواندن انسان را معالجه می كند. غیر از آن و به طور معمولی كتاب به شما راه را نشان می دهد. مثلا شما رساله را باز می كنید به شما راه را نشان می دهد. مثلا اگر شما شك كردید سه ركعت یا چهار ركعت، فلان كار را بكن. اگر دلت بخواهد می كنی و اگر دلت نخواهد نمی كنی.

 گفت یك خانمی در طواف ششم مشكل پیدا كرده بود و مساله اش را پرسید. به او گفتند باید این كار را بكنی. گفت نه نه نه. من شك نكردم. اطلاعات فقط به آدم راه نشان می دهد. درحالی كه آن عقل عملی منجر به عمل می شود. مثلا ترس از خدا عقل است. ترس است. همان ترس، عقل است. این هم یك عقل است. اگر در كنار آن یكی عقل قرار بگیرد به جایی می رسد. عرض كردم این عقل را از چه راهی می توانیم بدست آوریم؟ از راه تضرع در خانه خدا. یك شبه می شود؟ نه. این كار یك شب نیست. آنهایی كه به این فهم ها می رسند، در تمام عمرش داشته تضرع می كرده كه این عقل درونش قوت بگیرد.

مرحوم امام (ره) یك كتابی دارند به نام جنود عقل و جهل. جنود عقل و جهل كه در آن این مطلب را توضیح می دهند. البته متاسفانه كتاب ناقص مانده و كامل نشده. گفتند عقل هفتاد و پنج جُند دارد و جهل هم هفتاد و پنج جُند دارد. جند به چه معناست؟ به معنای لشگر. در انبیاء و اولیاء آن كسانی كه خیلی زحمت كشیده اند، آن جنود عقل قوت یافته است. آن وقت به درجه برخورداری از این جنود است كه آدم به كمال رسیده است. اگر در شما یك جند هم باشد، شما نجات یافته اید.

یك دانه اش هم باشد[كافی است]. یعنی مثلا شما سخاوت داشته باشید، سخاوت شما را به بهشت می برد. اگر متواضع شده باشید، تواضع شما را به بهشت می برد. یك دانه اش انقدر قیمتی و با ارزش است. حالا اگر تمامش در انسان جمع باشد چطور می شود. اگر در خاطرم بود بعد برایتان می آورم. حضرت امام در مورد یكی از اینها یعنی صاحب عزم بحث می كنند و بعد توضیح می دهند كه صاحب عزم چطور می شود و به كجا می رسد. حالا این را بعد عرض می كنم. خب.


هوشیاری از جنس عقل عملی است

یك مطلب دیگر هم می خواستم بگویم. یك هوشیاری داریم. آن مساله اول كه عرض می كردیم شما باید با هوشیاری گوش می كردید. آدم باهوش داریم. آدم باهوش ممكن است صد هزارتا خراب كاری كند و هوشش را در بدی به كار ببرد. این همان عقل نظری است. می تواند هوشش را در فساد و بدی و گناه و كلاه برداری و سر مردم كلاه گذاشتن به كار ببرد.

هوشیاری اینگونه نیست. هوشیاری از جنس عقل عملی است. وقتی می خواهی نماز بخوانی با حواس جمع الله اكبر می گویی. بعد بسم الله كه گفتی حواست جمع بود و بسم الله گفتی. بعد حمد را كه خواندی حواست جمع بود و حمد را خواندی. بعد ركوع كه رفتی حواست جمع بود. از روی عادت نبود. اینگونه نبود كه خم و راست شوی و یك مرتبه ببینی نمازت تمام شد. نه. حواست جمع بود. نام این حواس جمع هوش نیست. چه عرض كردم؟ هوشیاری است. اگر شما بتوانی یك نماز با هوشیاری بخوانی یعنی در تمام نماز حواست جمع باشد كه چكار كردم، می گویند بهشت بر این آدم واجب می شود. یك نماز كه با هوشیاری بخوانید.


اگر شما در تمام شبانه روز هوشیار بودی، نمازت را با هوشیاری می خوانی

یك نماز با هوشیاری بخوانید. این خیلی عظیم است. برای اینكه یك نماز با هوشیاری بخوانید باید قبلش بسیار زحمت كشیده باشید تا بتوانید این هوشیاری را بدست آورید. ما الله اكبر را می گوییم و بعد دیگر می رویم. اینكه آدم در تمام نماز هوشیاری اش را حفظ كند احتیاج به زحمت فراوان دارد. زحمت فراوانش چیست؟ اگر شما در تمام شبانه روز هوشیار بودی، نمازت را با هوشیاری می خوانی.

 اگر بخشی از شبانه روز را مثلا از فاصله نماز صبح تا نماز ظهر قسمتی را غفلت داشتی و هوشیار نبودی، بخشی از نماز از دستت می‌رود. اگر در تمام مدت فاصله نماز اول تا نماز دوم هوشیار بودی، نماز ظهرت با هوشیاری است. اگر در فاصله نماز ظهر تا نماز عصر هوشیار بودی، نماز عصرت با هوشیاری است. اگر برای نماز مغرب، از عصر تا مغرب هوشیار بودی، نماز مغربت با هوشیاری است. آقا هوشیاری. پنج ساعت هوشیاری. من پنج ساعت گناه نكنم. می شود.


نماز درست خواندن ثمره هوشیاری شبانه روز آدم است

شما یك روز در خانه بودی و درس داشتی. تمام مدت هم غرق در درست بودی. خب درس خواندن كه كار بدی نیست. تمام مدت هم شما غرق درست بودی و نه خیال بدی كردی و نه كار بدی كردی. تمام مدت هم رفتار و عملت درست بوده است. باز نمازت همان نماز دیروزی است و فرقی ندارد. نماز درست خواندن ثمره هوشیاری شبانه روز آدم است. اگر آدم شبانه روزش را به هوشیاری گذراند، نمازش با هوشیاری خواهد بود. پس این همه به ما می گویند نماز، یك چیزی از ما می خواهند كه اصل آن است.


حضور قلب در نماز چیست؟

می‌گویند حضور قلب در نماز چیست؟ حضور قلب چه چیز نماز است؟ باطن و روح نماز است. قلب نماز است. شرط قبولی است. روح نماز و اصل نماز آن حواس جمع در نماز است. این نمازی كه ما می خوانیم پیكر نماز است. پیكر بی روح است. من و شما باید این روح را در طول روز كسب كنیم. با هوشیاری در طول روز. یعنی هر كاری می كنی با حساب بكنی. نمی شود. هر كاری آدم می‌كند با حساب بكند.

ببینید شما در كارهای رسمی‌تان مثلا فرض كنید درس كه دارید ممكن است یك نیت درست بكنید. یا سر كار می روید، كارمند هستید، كارخانه می‌روید یا هرجایی كه كار می كنید. آن كار را روی حساب بكنید. نیت درستی داشته باشید. فرض كنید از ابتدا به نیت خدمت به مردم به آن كارخانه وارد شوید. می شود. خوب است. عیب ندارد. اما نمی خواهیم این مقدار را بگوییم.

این هوشیاری كه می گوییم ثمره اش نماز با هوشیاری است، باید اینگونه باشد كه برای هر نگاهی كه می كنیم، با حساب نگاه كنیم. برای هر حرفی كه می زنیم، با حساب حرف بزنیم. هر قدمی كه برمی داریم با حساب برداریم. ثمره این هوشیاری می شود نماز درست. البته اگر آدم بتواند این هوشیاری را به دست آورد. اگر بتواند بدست آورد كه یك ریاضت بیست ساله نیاز دارد همان اولین نمازی كه بعد از این هوشیاری می خواند، مزدش را می گیرد.

آقای بهجت فرموده بودند این پادشاهان و قدرتمندان روزگار نمی دانند نماز چه حظـّی دارد. اگر می دانستند تمام آنچه كه دارند را می ریختند تا بتوانند دو ركعت نماز بخوانند. اگر لذتی كه ایشان از نماز می برد را بین تمام ما تقسیم كنند همه ما در نماز اول مان از این عالم رفته ایم. انقدر قوی و نیرومند است. اولین نمازی كه آدم بعد از هوشیاری بخواند مزدش را می گیرد. باز داستان آقای بهجت را عرض كنم.

ایشان در حیاط منزل داستند قدم می زدند. خیلی حرف است ها اگر بفهمید. مثلا آقا زاده شان رفتند پیششان و گفتند آقا اگر شما الان كاری ندارید برای یك مریض یك حمد بخوانید. مثلا عرض می كنم. دقیق نمی دانم داستان چه بوده. تمام عالم را به دست این آدم می سپرند. اداره عالم را به این آدم می سپارند. امام زمان خیلی برتر از این حرف هاست كه به اداره عالم بپردازد. اداره عالم به دست چنین كسانی است. آدم بر اثر هوشیاری اینگونه می شود. چند بار برایتان عرض كردم.

ما شب ها خدمت حاج آقای حق شناس می رفتیم. هر شب یكی از از روزهای گذشته عمر ما را برایمان باز می كرد و داستان آن روز را برایمان می خواند. فردا یك روز دیگرش را باز می‌كرد و می‌خواند. شما ده سال پیش كجا بودید؟ این حادثه مربوط به ده سال پیش بوده. آدم اینگونه می شود. از شما كه اینجا نشسته اید تا كسانی كه در جنت رضوان اند. همه شان تحت نظراند. این هوشیاری آدم را به آنجا می رساند. حالا آنها مهم نیست. اینكه آدم بتواند هوشیار باشد و هر كاری كه می كند با حساب و كتاب انجام دهد، هر نمازی كه می خواند واقعا نماز بخواند. كافی است. هیچ چیز دیگری بیشتر از این لازم نیست. خیلی مشكل است. اما از اینجا آدم به هزار هزار جای دیگر می رسد.


بزرگی با هوشیاری به دست می آید نه هوش

یك فرد بزرگی است كه از او كتاب های متعدد و یك تفسیر مانده است. یك حرف های غریب و عجیبی گفته است. از آنچه كه می داند حرف های عجیبی گفته است. یعنی مثلا برای اینكه متوجه شوید، مثل اینكه می خواهد بگوید اگر آنچه كه من می دانم را در هزار هزار جلد بنویسند جا نمی گیرد. ببینید چه عرض كردم. هزار هزار جلد. آدم انقدر می تواند بزرگ شود. این بزرگی فقط از این هوشیاری به دست می آید، نه از هوش. یك وقت آدم به خاطر هوش زیاد به یك جهنمی می رود كه خدا نصیب نكند. یا به خاطر اطلاعات زیاد آدم به جهنمی می رود كه خدا نصیب نكند.

این هوشیاری ثمره آدمیت است. آدمیت در این هوشیاری به دست می آید. هوشیاری چه بود آقا؟ هر كاری می كنی با حساب و كتاب بكن. همین. برای جوان ها ممكن است. برای ماها دیگر ممكن نیست. بكوشید هر كاری كه می كنید با حساب بكنید. حساب كنید، بعد انجام دهید. حساب كنید این كار درست است؟ خدا راضی است؟ بعد انجام دهید. حساب كنید درست است؟ این تمرین است. مثلا امروز سه تا كارش را اینگونه انجام می دهد. فردا سعی كند چهارتا كار را اینگونه انجام دهد. پس فردا سعی كند پنج كار شود. این آدم را به هوشیاری می رساند.


ملا شدن چه آسان آدم شدن چه مشكل

در قدیم می گفتند. ملا شدن چه آسان. آدم شدن چه مشكل. مشكل است آقا. این آدمیت اینگونه بدست می آید. آدم اینجا در هوشیاری آدم می شود. آدم كسی است كه كارهایش حساب شده و عاقلانه و درست است. آدم كسی است كه كارش درست است. عاقلانه و حساب شده است. حالا برایتان نمونه عرض كنم.

مرحوم آقا شیخ رجبعلی خیاط گفته بود من می كوشم هر یك دانه سوزنی كه می زنم برای خدا باشد. هر دانه اش برای خدا باشد. می‌كوشد. كلش برای خداست. هر دانه اش هم برای خداست. هر چكشی كه شما می‌زنید، هر دانه اش برای خدا باشد. آن وقت هوشیاری است. در آن هوشیاری است كه آدم به آدمیت رسیده. من هر كلمه ای كه می نویسم و هر كلمه ای كه می گویم، برای خدا باشد.

از ما كه دیگر گذشته. اما بد آن است كه آدم اصلا هیچ به فكر نباشد. اصلا هیچ به فكر هم نباشد. با خیال راحت مانند بره به این دنیا آمده و بره آخرش چه می شود؟ آنگونه از دنیا برود. اینگونه نه. این آدم نگرانی دارد. دغدغه دارد. اما این نگرانی ها و دغدغه ها در آن سوی عالم شادمانی می شود. یك داستانی را مكرر عرض كردیم.

فردی از پیامبری درخواست كرد كه از خدای متعال بخواه و به او التماس كن كه یك سر سوزنی از آن محبت خودش را به من بدهد. حالا آن پیغمبر خدا هم دست به دعا برداشته بود و دعا كرده بود و دعا مستجاب شده بود و بعد دید این آدم همینطور در بیابان مبهوت مانده است.

آن پیامبر عرض كرد بار خدایا این بنده خدا همینطور مبهوت شده است. همینطور مانده. فرمودند هزار نفر از بندگان یك ذره از محبت ما را خواسته بودند. ما یك ذره از محبت مان را هزار قسمت كردیم و یك ذره از آن هزار قسمت او را اینچنین مبهوت كرده. ما مبهوت هستیم؟ محض هوشیاری است. حالا نمی توانم مثال هایش را بیان كنم. عین همان داستان حاج آقای بهجت را حاج آقای حق شناس هم داشتند.

ایشان پشت میز روی صندلی نشسته بود. چون كمرشان درد می كرد همیشه روی صندلی می نشستند. هیچ كاری نداشت. نه قرآن می خواند، نه ذكر می گفت. نه نماز می خواندند. همینطور نشسته بودند. همان حرف. تو فكر كردی من بیكارم؟ همین الان چند نفر در عالم حضرت ابوالفضل علیه السلام را صدا می كنند؟ هزاران هزار نفر. حالا اگر محرم باشد بیشتر.

همه را می شنوند یا نمی شنوند؟ همه را جواب می دهند یا نمی دهند؟ این می شود سلطنت. نه اینكه این است. هزار برابر این است. اما این سلطنت است. از آن زمانی كه حضرت ابولفضل علیه السلام شهید شده‌اند تا به امروز چقدر كار راه انداخته اند؟ اصلا عدد دارد؟ چقدر مشكل مردم را حل كرده اند؟ چقدر درد دوا كرده اند؟ درجا. من خودم متاثر شدم درجا مشكلم را حل كردند. چند تا؟ چقدر؟ عدد دارد؟ كم می آید؟ نه كم نمی آید. این سلطنت كم نمی آید. اگر سلطنت های این عالم باشد كم می آید.

 اگر كسی رئیس اداره باشد در طول روز می تواند بیست تا سی تا امضا بكند. سی تا كار را می تواند راه بیندازد. بعد دیگر نمی تواند. هم خسته می شود و هم وقتش تمام می شود. باید برود و فردا بیاید. اما او لازم نیست برود فردا بیاید. هیچ كم نمی آورد. سلطنتی اینگونه. حالا اینها آن است كه ما می فهمیم. آنهایی كه ما نمی فهمیم كه بماند. چه عرض كنم. اینها همه ریشه در آن هوشیاری دارد. خیلی خوب بود كه آدم از وقتی كودك بود یك مربی خوب داشت كه آن مربی این را به آدم می آموخت.حضرت قاسم (ع)سیزده ساله بودند. به چه چیز رسیده بودند؟

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظرتون درمورد مطالب؟
    از کدوم یک از مطلب سایتم خوشتون اومد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 34
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 16
  • بازدید سال : 113
  • بازدید کلی : 4,458
  • پخش انلاین