وقتي در آغاز حمله، شما داشتيد الله اکبر ميگفتيد کوهها داشتند با شما تکبير ميگفتند! ما فکر کرديم که کوهها از نيروهاي شما پر شده، اين بود که آمديم و تسليم شديم!
وبلاگ مجادله در مطلبي از شهيد همت آورده است: ما در صحنههاي جنگ، در لحظات زيادي از امدادهاي غيبي برخوردار بوديم. در عمليات «روح الله» در جبهه «نوسود»، يک شب پيش از عمليات در تاريخ دهم تيرماه 1360 يکي از برادرهاي رزمنده ما، آن شب در عالم خواب ديد که امام[خميني] به خواب او آمده و ميفرمايد: حمله کنيد، آقا امام زمان(عج) پيشاپيش شماست! اين برادر صبح که بيدار شد، خطاب به برادران ديگر در مسجد نودشه گفت: امام به خواب او آمده و چنين مطالبي را فرمودهاند. همه برادرها تجهيزات بستند و آمدند به من گفتند: ما در همين روشنايي روز حرکت ميکنيم تا برويم با عراقيها بجنگيم، چرا که امام(ره) چنين فرمودهاند. من با اصرار، آنان را قانع کردم که حمله را در شب انجام بدهند. در شب عمليات، نيروهاي اسلام به رغم تعداد کم، چنان حملهاي بر دو گردان عراق بردند که شايد در تاريخ جنگهاي جهان بيسابقه باشد و پيروز شدند. يک افسر عراقي که او را اسير گرفتيم ميگفت: به نظر من، شما دستكم با دو گردان به ما حمله کرديد. وقتي با اصرار زياد او را قانع کرديم که نيروهاي ما کمتر از يک گردان بوده، آن افسر عراقي به گريه افتاد و گفت: وقتي در آغاز حمله، شما داشتيد الله اکبر ميگفتيد، تمام کوهها داشتند با شما تکبير ميگفتند! ما فکر کرديم که تمام کوهها از نيروهاي شما پر شده، اين بود که آمديم و تسليم شديم!